چهارم: جهت‌دهی رفتار به زیرکانه‌ترین شکل ممکن
پیوند مؤلفه‌های بالا یک ماشین سنجش و بازخورد به وجود می‌آورد که عمداً رفتار را اصلاح می‌کند. فرآیند به این صورت است: فیدهای سفارشی بهینه می‌شوند تا هر کاربر را «درگیر» خود کنند. این کار معمولاً با اشاراتِ دارای بار احساسی انجام می‌گیرد که منجر به اعتیاد می‌گردد. مردم متوجه نمی‌شوند که چگونه تحت جهت‌دهی هستند. هدف اولیۀ جهت‌دهیْ وابسته‌کردن بیشتر و بیشتر مردم است، به‌صورتی که زمان بیشتر و بیشتری را در سیستم بگذرانند. اما اهداف دیگری نیز برای جهت‌دهی مورد آزمون قرار می‌گیرد.
مثلاً اگر در یک دستگاه کتاب می‌خوانید، رفتارهای کتاب‌خوانی شما با رفتارهای کتاب‌خوانی بی‌شمار افراد دیگر مطابقت می‌یابد. اگر کسی که الگوی کتاب‌خوانی‌اش شبیه به شماست، محصولی را پس از نوع خاصی تبلیغ خریداری کند، آنگاه به احتمال زیاد شما هم همان تبلیغ را دریافت خواهید کرد. ممکن است قبل از انتخابات، شما هدف پست‌های عجیبی قرار بگیرید که قبلاً ثابت شده بدبینی افرادی مشابه با شما را برمی‌انگیزند؛ تا شاید احتمال رأی‌دادنتان کاهش یابد.
پلتفرم‌های بامر با افتخار گزارش می‌دهند آزمایش‌هایی انجام داده‌اند تا افراد را غمگین کنند، میزان مشارکت را در انتخابات تغییر دهند و وفاداری به برندها را تقویت نمایند. این‌ها جزء شناخته‌شده‌ترین نمونه‌پژوهش‌هایی‌اند که در روزهای سرنوشت‌ساز بامر آشکار شد. اصلاح رفتار با رویکرد شبکه‌های دیجیتالْ تمام این نمونه‌ها و تمام این برش‌های مختلف زندگی را به‌صورت یک برش درمی‌آورد. 

 

جارن لانییر

http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9058/