مولای من! کلام شما نور است. به این بنده حقیر بصیرتی عنایت فرمایید که کلام شما را بفهمم و مانند کسی نباشم که اجازه خواست برای تصفیه دنیای خود برود تا در لحظه شهادت دینی بر ذمه نداشته باشد و شما فرمودید: برو اما زود برگرد. 

رفت و برگشت. اما دیر رسید، زمانی رسید که خورشید را بر نیزه نشانده بودند. نفهمید کلام شما یعنی نرو. 

شب عاشورا شما چراغ یاران خود را جمع کردید و چراغ خیمه را خاموش نمودید و بیعت از گردن همه برداشتید و فرمودید از این دشت بلا دور شوید تا صدای مظلومیت مرا نشنوید. شمایی که بیعت را از یاران بر می دارید تا با خیالی آسوده بروند، به کسی که درخواستی مشروع دارد آیا اجازه نمی دهید؟ قطعا اجازه می دهید. اما اینکه می فرمایید «زود برگرد» یعنی نرو. یعنی می توانی همینجا وصیت کنی. یعنی خداوند متعال وصیت را برای چنین زمانهایی قرار داده است.

مولای من! کلام شما نور است و درک نور دیده ای بینا می خواهد. دیده ام را به بینا سازید. 

و الحقنی بالصالحین