در دو ماه گذشته دو کتاب با نثر و ادبیات قاجاری خوانده ام. اولیش کتابی بود از ایشی گورو به اسم بازمانده روز؛ نویسنده ای که در ژاپن متولد اما در انگلستان بزرگ شده است؛ با ترجمه ای خوب از نجف دریابندری. دومیش کتاب پری دخت اولین اثر منثور حامد عسکری؛ شاعر جوان معاصر. پریدخت، دختریست اهل پامنار تهران که به عقد سید محمود درآمده و شویش برای تحصیل طبابت به دیار فرنگ رفته است. کتاب نامه نگاری بین این دو عاشق دلداده است و در مدت کوتاه بعد از رونمایی به چاپ دهم رسیده. کتاب کم حجمیست که می توان در یک ساعت آن را به اتمام رساند.
در نقد این کتاب می توان هم به فرم نظر داشت و هم به محتوا. از نظر فرمی اگرچه نویسنده محترم سعی کرده است از ادبیات مرسوم در زمان قاجار استفاده کند اما فراز و فرودها در متن مشخص است. به عبارت دیگر گاهی از ادبیات آن دوران دور شده و حالت امروزی گرفته است. نکته فرمی دیگر، لحن پریدخت در نامه هاست. می دانم قراردادن خود به جای یک زن آن هم زنی که بیش از صد سال پیش زندگی می کرده، سخت است و اگرچه نویسنده محترم سعی کرده از زبان یک زن نامه ها را بنویسد، اما چنین حسی در خواننده ایجاد نمی شود. ادبیات پری دخت بیشتر مردانه است تا زنانه. نکته قابل توجه دیگر عدم شخصیت پردازی و فضاسازیست. خواننده نه می تواند شخصیت پری دخت و سید محمود را مجسم کند و نه فضای تهران آشوب زده از جنبش مشروطیت یا پاریس را.
از نظر محتوایی نیز چند اشکال در کتاب خود نمایی می کند که نشان می دهد اطلاعات نویسنده در مورد آن زمان کافی نیست. به عنوان مثال سید محمود می گوید در فرانسه قهوه می خورم و چایم تمام شده و پری دخت در جواب می نویسد برایت چای لاهیجان فرستادم. این درحالیست که در آن زمان ایرانیان قهوه می نوشیدند و چای نویشدنی اشرافی لحاظ می شد و عمومیت نداشت. نمونه دیگر اینکه (البته این مورد اختصاص به آن زمان ندارد و نام رود سن از آن زمان تا کنون تغییری نکرده) سید محمود با اینکه کنار رود سن می نشیند و نامه های پریدخت را می خواند اما اسمی از این رود به میان نمی آورد. پیدا کردن نام رودی که از داخل شهر پاریس می گذرد، سخت نیست. بنده متوجه نشدم چرا نویسنده محترم از ذکر نام این رود خودداری کرده است. نکته قابل توجه دیگر اشارات بلکه تصریحات اروتیک نامه نگاریهاست. اگرچه داستان، داستانی عاشقانه است و نامه هایی بین دو دلداده رد و بدل می شود، اما تلویحات و تصریحات اروتیک لازمه عشق و عاشقی نیست ولو اینکه آن دو نفر زن و شوهر باشند. این موضوع زمانی بیشتر خودنمایی می کند که توجه کنیم زمان داستان متعلق به بیش از صد سال پیش است. استفاده ازعبارات اروتیک هنوز در زمان ما در بین قشر مذهبی تابو محسوب شده و از به کار بردن آن خصوصا در نامه نگاری خودداری می شود. ناگفته پیداست که در آن زمان شدت این تابو بیشتر بوده و نوشتن چنین عباراتی آن هم در نامه هایی که احتمال داشت به دست اغیار بیافتد بسیار بعید می نماید؛ خصوصا اینکه هم پری دخت و هم سید محمود از خانواده ای مذهبی هستند. اساسا، نه وجود چنین عباراتی کمکی به داستان می کند و نه حذف آن خللی وارد.
در مجموع باید گفت: پریدخت داستان ضعیفی است که اگر توسط داستان نویسی مشهور نوشته شده بود، یک شکست بزرگ لحاظ می شد. اما جسارت نویسنده در پرداختن به موضوعی تاریخی در ضمن داستانی عشقی ستودنی ست؛ شیوه ای نو که بابی جدید در پرداختن به مقاطع مهم تاریخی باز می کند؛ اگرچه چنین سبکی در ادبیات دنیا مسبوق به سابقه بوده و بدیع نیست.