من از این قرتی قربیلک بازیها بلد نیستم عزیز! هفت پشت من هم بلد نبوده. قبول کن این غربتی گری ها را در آورده اند امثال ما را تلکه کنند. یک مشت جوانک عاشق را...
عوض این خنزرپنزرهای فرنگی و خزعبلات فانتزی، پولش را می رویم سیدالکریم، کباب - ریحان. این صنف ادا اطوارها را بگذار برای لیمونادخورهای بالانشین. این ها برای بچه های «شاپور» به پایین، نه تنها یک جور زیاده خوری حساب می آید، کسر شأن هم هست.
بناءً علی هذا، قلوهکن بکن از ذهنت این تخیلات کلنگی را، غیر مودبانه اش را بخواهی، می شود: زهر مار و «ولم تایم».
گچ پژ
محسن رضوانی