۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

شرحه شرحه؛ چله عاشقی (5)

علی که باشی و شبیه ترین خلق خدا به اشرف خلایق، دوبار باید تاوان بدهی؛ 

تاوان بدر و تاوان لیلة المبیت. 

اگر تیر مشرکین قریش در لیلة المبیت به سنگ خورد و داغ إربا إربا کردن پیامبر صلی الله علیه و آله بر دلشان ماند؛ 

اگر علی علیه السلام داغ خویشاوندان شان را در بدر بر دلشان نهاد؛

تو باید تاوانش را پس بدهی.

کینه آنها کینه شتر است؛ تا انتقام نگیرند آرام نمی گیرند.

پس تو را محاصره خواهند کرد، درحالیکه خون سرت بر چشمان عقاب سایه افکنده؛

مانند قصاب که گوشت را به قناره می آویزد و از هر طرف بر آن ضربه می زند؛ 

تو را شرحه شرحه خواهند کرد. 

والسلام علیک یوم ولدت و یوم تموت و یوم تبعث حیا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا نصرالهی

دعوتنامه ؛ چله عاشقی (1)

راستش را بخواهید تصمیم گرفته ام بنویسم، نه یک روز، نه دو روز، چهل روز، برای آنکه خون خداست. نه اینکه او نیازی به نوشتن مثل منی داشته باشد، نه؛ عاشقی وادارم می کند. عاشقی هم عطیه اوست. الحق درست گفته اند که: 

عشق از معشوق اول سر زند

تا در عاشق جلوه دیگر کند

دعوتنامه را خودش نوشته، خودش مهر کرده و خودش به دستم داده تا به خودش پیشکش کنم تا نام مرا هم در خیل دوستدارانش بنویسد. این نه عجب است از مردی که تمام هستیش را داد تا بندگان را از وادی ظلالت و چاه حیرت به در آورد.

تو گمان نکن که با پای خودت به دیدار محبوب می آیی و عشق او را خودت به دل گرفته ای. درست مثل کوفیان. که اگر این باشد همان خواهی کرد که کوفیان کردند. نامه نوشتند و دعوت کردند، به گمان خودشان با خواست خودشان و از اینجا سقوطشان آغازید. 

ما لالتراب و رب الارباب 

پس می نویسد از خودش به قدر درک من که فرمود: «کَلِّم الناس علی قدر عقولهم»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا نصرالهی